سلام علیکم:
توی خیابون ها توی پست های سایت های مختلف و مخصوصا دانشجویی، حرف هایی می شنوم و میخونم که واقعا خیلی تاسف می خورم.
مردم کشورم روزگاری به آریایی بودن خوب می بالیدند، خدای یکتا را پرستش می کردند و حاکم جهان بودند. حاکمانی که حتی تاریخ شناسان قبل بدون در نظر گرفتن دین و آیین و مسلکشان از بزرگواری آنان با حسادت تمام تعریف می کنند.
حیف که فراموش کردیم از یک خون و گوشت هستیم، فراموش کردیم که فقط این دنیا نیست و فقط ما هستیم که قضاوت می کنیم، و قاضیِ دیگری نیست که عادل تر باشه.
خدا به پیغمبرش میگه ..... تا زمانی که بین شما حکم و قضاوت کنم...... یعنی همه چیز به اینجا ختم نمی شه.
اما حیف مردمان دوست و دشمن خودشون رو به داشتن ریش و انداختن لباس روی شلوار و بستن کروات و قبول نشدن فکر و تفکر و اعتقادات خودشون و صد تا ظاهر بینی پوچ و بی اساس و تادرست تشخیص می دهند.
اینان مردمانی نیستند که کهن ترین تاریخ ها را دارند، قانون مدارانی نیستند که بر سنگ قانون حک می کردند و بر تخته جمشید می کوبیدند.
حیف و صد حیف و افسوس که کشور را سپرده اند به پوچی های محض بی خدا و وجدان و شدند بازیچه ی افکاری که از خانه ی انکبوت هم سست تر است.
الهی یا ربنا، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ
انتخابات ۸۸ درسهای زیادی داشت. فهمیدم که اعتقادات آدمها بر اساس منافعشون به راحتی عوض میشه. کسی که تا دیروز دم از قانون و احترام به اون می زد، کسی که دم از خط امام می زد، راه رو گم کرد و کلی انسان نه شاید متفکر و متعقل یا کسایی که هدفی غیر از اهداف بیان شده ی قبلی ش رو داشتند شد.
اینجاست که این دعا کارساز میشود: خداوندا عاقبت ما را ختم به خیر کن. کسی که عمری دم از ولایت فقیه میزد حال مخالف او شده و ما که ایشان را تا این حد قبول نداشتیم به اصطلاح ولایتی شدیم. سخنان رهبر امروز نماز جمعه آب پاکی بود روی دست منافقین و قانونشکنانی که دم از دموکراسی و مردم سالاری می زنند.
این طرف ماجرا خودم و چند تن از دوستانم هستند که بعد این قضایا و نمایان شدن قدرت رهبری که وجودشان در جامعه ما کاملا ضروری است، ارادتمان به ولایت فقیه بیشتر شد. متوجه شدیم که در نبود ایشان صد بار کودتا و انقلاب شده بود و نظام از دست رفته بود و این رجال سیاسی با زور خود و راهپیمایی و به رخ کشیدن قدرت و نفوذ خویش در کشور خود را در راس ریاست قرار میدادند. اگر رهبر نبود اتحاد نبود، اگر رهبر نبود این مردم قانون نمیشناختند.
ادامه دارد و پایان ندارد ....
سلام علیکم:
امشب شبی است که خیلی خوشحالم چون معنی دموکراسی و انتخاب نماینده ی خودت رو با تموم وجود حس کردم.
چند وقتی است بی توجهی های چندنفر یا یکی دوگروه باعث شد که علاوه برقانون شکنی، راه هایی که خودشون میگن ما پیروش هستیم هم خشه دار شه و امنیت کشورم کم بشه.
ولی خوشحالم که امروز اقایان توکلی و حداد عادل از نمایندگان مجلس تهران که در دوره های شش و هفتم مجلس بهشون رای داده بودم و دوتن از وزیران ه با رای اعتماد آنها و نمایندگان دیگر هم وطن هام بهشون داده بودند، توی رسانه ی ملی تک تک حرف های دل من رو زدند و از حق قانونی من و کشورم دفاع کردند.
خوشحالم از ثانیه ی اولی که بهم حق نظر دادند ازش نهایت استفاده رو کردم.
و خوشحال بخاطر انتخاب هایی که کردم.
درود بر مردم سالاری دینی و اخلاقی.
سلام علیکم
من به کشورم و تمام کسانی که اون رو اداره می کنند اعتماد کامل دارم.
چون که تا حالا ده بار رای صندوق های رای رفته ام (از اولین روز سن قانونیم).
نماینده های مجلس کسانی هستند که من و هم وطن هام بهشون رای دادیم.
وزارت های درگیر با انتخابات هم با رای اعتماد آنها روی کار آمده اند.
من رای دادم ام و مجلس خبرگان رهبری تشکیل میشه با همی رای ها و به وظیفه ی تعیین شدش در قانون اساسی عمل می کنه.
خلاصه همه ی مردمی که الان راس قدرت کشور هستند رو من و ما و هم وطن هام با رای های خودمون به اونجا رسوندیم تا بهمون خدمت کنند.
پس بهشون اعتماد دارم و خسته نباشید میگم، گل کاشتید هم وطن ها.
این هم نشان صداقت.
ریز آرای شهر به شهر در انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران.
سلام علیکم
امروز شنبه ای تاریخی در کشورم ایران سرفراز بود.
در روز جمعه 22 خرداد سال 1388 در سراسر ایران
از میان 46200000 ایرانی که دارای شرایط رای دادن بودند
بیش از 85% مردم به تعداد 39165191 نفر در انتخابات شرکت کردند
که 24527516 نفر(62.63 %) به دکتر محمود احمدی نژاد
و 13216411 نفر(33.75%) به مهندس میرحسین موسوی خامنه
و 678240 نفر(1.73%) به اقای محسن رضایی
و 333635 نفر(0.85%) به آقای مهدی کروبی رای دادند.
سلام علیکم:
انتخابات کشورم ایران تمام شد.
سربلند باشی کشورم، ملتم، ایران ....
اما این فقط یک انتخابات نبود، یک عرصه بود برای نشان دادن عقاید اخلاق منش ها و میزان منطق و احترام به نظر دیگران.
انتخابات و نتیجه ش رو زیر سوال می برند، کسانی که با آنکه سن شان چندین برابر من است، با اینکه از قبل از انقلاب حق رای داشتند، کسانی که حتی میگویند نظام را قبول نداریم، چه برسد به دولت!
اما حال بخاطر یه بازی سیاسی بعد این همه مدت اولین رای خود را داده اند. حالا بماند هم سن و سال های خودم که این چنین هستند.
کاش تصور می کردیم که زیر سوال بردن رای گیری ای که نماینده های خودمان هم برسر صندوق های رای بوده اند یعنی چه؟؟
زیر سوال بردن چهل ملیون رای که با دستان هم وطن ها نوشته شده است و موجود است به چه معنی است؟
ایا توهین به شعور جمع نیست؟ آیا توهین به هم وطن ها نیست؟ چرا اخه ....؟
خوب یکم منطقی باشید، شما که تازه اولین باره رای دادید مگر قبلا ها نمی دیدید که چطور مردم صلاح خودشون رو تشخصیص میدن و هر کسی رو بخوان با دست خودشون انتخاب می کنند؟
و الا اون هایی که قبلا هم توی انتخابات شرکت کردید ..... مگر غیر از این است که " میزان رای ملت است" ؟؟؟
احترام به عقاید اکثریت، که همه بالغ و آگاه هستند از کوچک ترین مبانی اخلاق اجتماعی است.
سلام
بی مقدمه :یک از مشکلات کشور ما اینه که مردمش گاها خیلی ساده هستند یا سطحی برخورد می کنند با قضایا، نمی دونم علتش چیه، اینجوری عادتشون دادن یا مردم خودشون عادت کردند.
ولی به نظرم لازمه انسان توی زندگی ش ساکت باشه و حرفی نزنه، ولی عمقی نگاه کنه به قضیه ها و سکوتش هزار تای حرف زدن های بعضی ها باشه.
البته گاهی هم سکوت پذیرفتن حفته که اونجا باید سکوت رو " بشکنه" اره، یعنی بشکنه تا صداش رو بشنون.
خلاصه، یکی بود یکی نبود، توی کشوری بزرگ و قشنگ، سطحی نگری عادی بود،حالا تقصیر کی بود و تقصیر کی نبود، سوالیه که باعث میشه نویسنده بگه، یکی بود نویسنده نبود :دی !
سلام!!!
توی اوج جریان های انتخاباتی دهمین دوره ی ریاست جمهوری هستیم و به راحتی از حرف هایی که به زور از زیر زبون خیلی ها کشیده میشه بیرون چه چیزها که نمیشه فهمید!
حق من این نبود، حق من بعنوان فرزند انقلاب این نبود که این همه مسئله ی کوچیک و بزرگ پشت پرده بمونه و من بی خبرم باشمُ تا الان که هرکسی به نفعش خودش از اون ها بعنوان وسیله برای گرو و گرو کشی استفاده کنه.
حق من اینه که وقتی فرزند انقلابم همه چیز رو روشن بدونم.
آقایونُ همونایی که اینا رو از من مخفی کردید، بدونید که مالک انقلاب نیستید، من مالک انقلاب هستم، پس دنبال رسیدن به سهم تون از این انقلاب نباشید.
ول کنید انقلابِ امام خمینی کبیر رو، همه دارید رو سر خودتون خرابش میکنید.
انقلابی که امام خمینی کردُ اونقدر بزرگ بود که هنوز هیچ کسی نتونسته مبانی فکریش رو هم درک کنهُ برای همینه همه صحبت از خط امام می کنند و تمام کارهاشون برخلاف خط امامه.
انجام کاری را که میتوانی یا میاندیشی که میتوانی، آغاز کن. در جسارت، نبوغ و اقتدار و اعجاز نهفته است..
طبق این چمله جسارت شامل نبوغ و اقدار است که اعجاز می کنه
یا اینکه اعجاز جسارت،نبوغ و اقداره
البته میشه گفت که جسارت از اقتدار سرچشمه میگیره، چون که کسی که قدرت نداشته باشه ممکنه جسارت نداشته باشه
البته میشه گفت داشتن نبوغ، جسارت میاره، چون که با نبوغ میشه راه ها رو باز کرد
و ... و ...و ....
نمی دونم چرا انسان های بزرگ وقتی به موفقیت هایی می رسند دیگه نمی تونند جملات ساده بیان کنند که راه رو به بقیه هم نشون بده
گاهی موقه ها فکر کردن به این جمله های روشن فکرانه مثلا، آدم رو بیشتر سردر گم میکنه، گاهی هم جرقه ای میشه برای پیدا کردن راه جدید
هرچی هست، میدونم که: هیچ چیز مثل سادگی و ساده بودن ساده نیست برای راهمایی کردن.
فقط به سادگی راه درست و بنیاد رو باید نشون داد.
گاهی موقه ها زندگیه ما آدم ها خیلی شبیه قصه ها میشه، نمی دونم حالا این قصه ها رو از روی زندگی آدم ها نوشتند یا زندگی آدم ها شبیه قصه ها میشه .....