وجدان آگاه

نوشته های یک وجدان آگاه و چشم بینا در مورد آنجه در اطراف خویش می بیند

وجدان آگاه

نوشته های یک وجدان آگاه و چشم بینا در مورد آنجه در اطراف خویش می بیند

نقدی عالی در صدا و سیما بر پتروشیمی خواهی مردم و اشتباه مسئولین

نقدی بدون تخریب و با چاشنی طنز و در عین حالی تخصصی و بسیار صریح

تاثیر نان حلال و شخصیت همسر در تربیت اسلامی

سلام


پیرو پست قبلی که مطرح کردن مشاهدات مستندم در جامعه کوچک فامیلی بود، تحیلی و بررسی ای به نظرم اومد که می نویسم.


وقتی انسان در جامعه اطراف خود چنین مشاهداتی دارد، با کمی دقت نظر به راحتی نقش نان حلال ( به نظرم نونی که با نیت قربتا الی الله کسب نشه اندازه خردلی فاصله داره با رضایت خدا حداقلا ) رو در تربیت فرزندان مشاهده می کنه. اینکه اون نون با ذکر و شکر خداوند در دهان اون فرزند گذاشته میشه و یا با ناشکری و معصیت خداوند.


در آیات و روایات هم صراحتا داریم که، نان حلال در تربیت فرزندان خیلی تاثیرگذار هست و مطمئنا نیت رضایت خداوند در کسب روزی هم، باعث برکت و تاثیرات خیلی خوب در اون خواهد شد.


در کنار رزق و روزی حلال، موضوع همسر مومن و صالح نیز هست، که در تربیت فرزندان از همان بسته شدن نتفه تاثیر گذار هست و بر همین اساس است در روایات داریم با کسی ازدواج کنید که مومن باشد و اصالت خانوادگی داشته باشد، شجاع باشد و ....

نقش این قضیه زمانی بیشتر مشخص می شود که در تاریخ معاصر می خوانید که یکی از بزرگ ترین علمای اسلام و ایران یکی از دلایل بزرگ نائل شدن به این مقام خود را این دانسته که مادرش یک بار هم بی وضو به او شیر نداده است ...


در راستای همین سخنان مشخص است که مشخصا مادر که فرد اصلی در تربیت و رشد و تعالی فرزندان است، لازم است خود از نظر معنوی و معرفتی در جایگاه بسیار خوبی قرار بگیرد و با شناخت خداوند و دین حقیقی خداوند، آن را با تمام وجود خویش به وجود خالص و فطرت پاک کودکا منتقل کند و آنها نیز بخاطر پاکی و زالال بودن خویش، به راحتی آن را خواهند پذیرفت.


انشاءالله من و شما، ما پدرمادرها با کمک یکدیگر، با آوردن نان حلال و تربیت فرزندان به شیوه اسلام وشیعه حقیقی باعث رضایت خداوند و شادی امام زمان خویش (عج) و خوش در دنیا و آخرت شویم.

حقوق معنوی آیا؟ نان حلال آیا؟ ... آیا؟

سلام!


روزگاری که اینجانب بخاطر گذاشتن صدای اساتید روی سایتی که قابل دسترسی همه بود دعوت و هدایت به کمیته انظباطی و حقوقی می شوم، همانا کلاس های انلاین برگزار شده بر روی ادوبه روی سایت دانشگاه قرار می گیرد که همه و همه و حتی خارج از ایران !!! به آن دسترسی دارند.


در دین ما !! گناه کوچک بزرگان  سنگین تر از صد گناه کوچکتر هاست !!

در دین دیگران را نمی دانم !!!

در دین شما چگونه است؟


یک ماه است که صبح تا شب سردرد، اعصاب خورد .... بخاطر آنچه رطبی که رطب خورده منعم می کند!!!


تا حالا اینا برگزار شده و میشه لینکاش رو توی همکلاسی دید، از کسی گرفت و استفاده کرد(بدون زحمت برای کسی) و ...


کلاس معادلات .


کلاس ذخیره و بازیابی .


کلاس طراحی کامبیوتر .


کلاس مدیریت استراتژیک .


کلاس مدیرت مالی .


کلاس علم مواد .


نظریه زبان .


ارائه مطالب .


لینکاش موجوده با این که فقط دو درسا رو خودم این ترم  رو دارم !!!!


کافیه یکی اراده کنه استفاده کنه و هیچ کسی هم نفهمه !!!!!

کسی که بخواد میتونه از کسی لینکش رو بگیره, یا با یکم زحمت خودش از سایت بگیره !!!

بی سوادی عار نیست، خواهشا خود را بزرگ نبینید، خواهشا شجاع باشید

سلام علیکم


باز یه چیزی تکرار شد که اصلا خوشحال کننده نبود برام

دیدم که بالا دستی یک شخص اصلا تخصص کاری که او می کند را ندارد، و شخض هم سعی نمی کند بجای بله قربان گفتن، اول شخص را توجیه کند تا بی خودی کیفیت کار خودش پایین نیاد و اذیت نشه.


خیلی بده

هر دوتاش بده


هم اینکه فرد پیش خودش فکر میکنه چون قدرت داره یا رئیسه هرچی میگه به همون شکل انجام بگیره و همون جوری درسته و بهترین بازده رو داره


و هم اینکه اون زیر دست که تخصص کار تخصصی خودش رو داره، خودش رو به بزرگ بینی و بزرگی و قدرت رئیس می فروشه و از حق خودش برای بالا بردن کیفیت کار خودش، که همش به سود رئیس ش و خودش هست استفاده نمی کنه


خلاصه هیچ موقه خوشحال نمی شوم و نشده ام و نخواهم شد که انسان خودش رو کوچیک ببینه


به نظرم باید خیلی معقولانه طرف رو توجیه کرد که ای بزرگوار ( البته خدا بزرگترینه ) ای قدرتمند ( خدا قوی تره ) و از این پاچه خاری های مصلحتی، من تخصصم اینه، بهتره باهم به توافق برسیم تا کار بهتر باشه


انشاءالله همه و همه جا اینجوری بشویم، همیشه در راه خدا قدم برداریم و موفق باشیم.

از آمریکای تهران به دیدن شما آمده ام !!! افتخار کنید !؟

سلام


دیشب ساعت یازده 12 بود که داشتم رادیو گوش می کردم، صحبت از فروش اینترنتی بلیط های تئاتر فجر شد و فکر کنم مدیر سایت فروش بود، یا یکی از مسئولین که، در مصاحبه ای داشت آمار خرید ها و بازدید های سایت رو می داد.


در اقدامی بسیار ...... ( ناشیانه، بی سوادانه، نا آگاهانا، یا یه چیزی توی این مایه ها) طرف شروع کرد به گفتن آمارهای بازدید کننده های خارجی.

از این سایت ( فروش بلیط تئاتر )


چندتا کشور اروپایی گفت و بعد امریکا! گفت جالبه بیشتریت بازدید هم 55 تا از آمریکا بوده.


خندم گرفت ناخوداگاه ...

یهویی یاد خودم افتادم!!! من هم از آمریکای تهران وصل میشوم به سایت ها، حتی بسیاری از دوستان من !!!!!


اره، فیلشرشــکــنـــ  ..... معمولا برای آمریکا، هلند، فرانسه، چین و اینهاست این وسایل دست یابی به آزادی نسبی در اینترنت !!!


چرا؟

چرا نباید یک مسئول که در یک رسانه ملی مصاحبه می کند اینقدر از محیط کاری ای که ازش صحبت می کند بی خبر باشد؟؟؟؟؟؟

آیا:

آیا کسی چون من ( دیگه کم سواد تر من هست مگه؟ ) که اهل اینترنت و سایت و وبلاگ و ... باشه، وقتی این حرف نه چندان آماری نادرست را بشنود چه فکری پیش خود می کند؟

آیا اصلا چند نفر از خارج از ایران بلیط تهیه می کنند!! آیا نوعی افتخار است؟ آیا نباید به هم وطن های خودمانُ تک تک شان افتخار کنیم؟

آیا ...نوشتن این پست درست بوده؟ :دی


پ ن: رونوشت به مسئولین سایت گیشه تئاتر، رونوشت به همون آقاهه که مصاحبه فرمودند!


پ ن: شما دوست عزیز هم که زندگی تون مثل ما با فیلشرشــکــنـ میگذره، یه سر برید داخل سایت شون آمار بازدید خارجی های ایرانی های مقیم داخله خارجی شون زیاد شه!

بدانید و آگاه باشید، عمر هم وطن هایتان را فیلتر می کنید !

سلام بر مسئولین کشوری و لشکری و هرکسی بعنوان نماینده ی من و ما مردم کشور را اداره می کند.

خسته نباشید.

عرض کوچکی داشتم که امیدوارم شما بزرگواران و اندیشمندان به آن فکر کنید!

در ابتدا هم بگم به نظام کشور ایمان و به دولت اعتماد دارم و این حرف ها بخاطر دلسوزی است و بس ! چراکه میدانم اشخاص هستند که اشتباه می کنند!!


از بعد از انتخابات عادت بدی کردند بعضی ها، که از آخرین و ابتدایی ترین راه برای کنترل بی نظمی ها در کشور استفاده می کنند!

راهی که بدون آنکه بدانند یا ببینند زندگی خیلی ها را مختطل می کند!

قطع تلفن ها و کاهش سرعت اینترنت و فیلترینگ شدید سایت ها و وسایل ارتباطی اینترنتی!!


دوسه روز به 16 آذر مانده و مشغول کار علمی ای هستم و کنفرانسی رو میخوام آماده کنم که نود و پنج درصد کار، با اینترنت سرو کار داره، همین جوریشم با اینترنت زندگی میکنم و درس میخونم!!


واقعا آیا نمی توان فهمید و درک کرد که ابتدایی ترین راه ها برای ابتدایی ترین انسان هاست!!؟


فقط کافیست از آن دودوتا چهارتایی که برای پروژه هایتان میکنید، مثلا با شروع کار تونل توحید روزانه یک ملیون لیتر بنزین صرفه جویی می شود و اینها، حساب کنید که فقط چقدر وقت بخاطر این کار ناشایست در این ابعاد البته! به مردم کشور می زنید؟

ببینید چقدر کارهای مردم مختل میشود و باز چقدر ضرر مالی به مردم کشورمان می زنید!

و حساب کنید چقدر فشار روانی به استفاده کنندگان صحیح نت وارد می کنید و چه ضرری به دانشجو و دانشطلب های کشور می زنید؟


بعد برید پیش اون یکی متخصص های جامعه شناس و روانشناس و روشنفکر، ببینید و دودوتا چهارتا کنید و با تمام وجود درک کنید که اگر روزی بخواهید با این هزینه هایی که فقط و فقط هدر دادید و هنوز میدهید، بخواهید کارفرهنگی و اجتماعی روی اینترنت به نفع خود بکنید، چقدر کار می شود کرد !!!!!!!!! حتی می توان پا از مرزها بیرون گذاشت!!


کاش بلند نظر تر باشیم و اینقدر خود و هم وطن های خود را از بی تدبیری و بی فکری و کوته نظری اذیت نکنیم.


به امید روزی که چنان کشور قوی و مقتدری داشته باشیم که با سرعت 100 وحتی بیشتر مگ هیچ گونه فیلتری در سطح کشور نداشته باشیم !!!


محدودیتی که زن را نامحدود می کند

سلام


مدت هاست که مباحث اجتماعی و انسانی و روانشناسی احکام دین مون اسلام، فکر می کنم، بحث و گفت و گو می کنم و به رفتارهای افراد خیلی توجه می کنم

یکی از اون مسئله ها که برای خودم هم خیلی مهمه و دوست دارم بحث و مطالعه کردنش، حجاب است، نه تنها حجاب، بلکه اون حجاب کاملی و عمیقی که از درون و فطرت فرد شروع میشه و تا ظاهر میرسه و نمود پیدا میکنه.


بخاطر فعالیت های به نسبت زیادی که با بچه های دانشگاه داریم کم و بیش، با همکلاسی های خانم هم برخوردهای زیادی داشته ام و باهاشون کار کردم.

توی این مدت و زیادتر اخیرا، با کنار هم گذاشتن مطالعاتم، صحبت هام و دیده هام به نکات جالبی رسیدم که به خوبی دیگه برام ثابت شده در عمل،  و اینجا به یه سریش اشاره می کنم.


این متن رو هم بعنوان دیده ها و بینش خودم که تجربه اش کردم می نویسم و هیچ قضاوتی نمی کنم چون خودم رو در چنین جایگاهی نمی بینم.


مقدمه: یک سری از افراد حجاب و چادر رو یک محدودیت برای خانم ها می دونند و میگن که در کارها و روابط اجتماعی و زندگی شخصی خانم ها باعث محدودیت می شه. حتی گاها حجاب رفتاری رو هم برای خانم ها محدودیت می دونند و میگن مگر آنها حق ندارند که با هرکسی هرجوری میخوان صحبت و رفتار کنند؟ و از این گونه صحبت ها .


تا به امروز در عمل دیده م که افراد همون طوری با شما برخورد می کنند که هستند، به همون به شما اعتماد یا شک دارند که به خودشون شک دارند، و اون طوری روی شما قضاوت می کنند که خودشون هستند.  این هم خوبه هم بد!

توی رابطه هایی که در چهارچوب بی نهایت آزاد و البته کاملا مشخص داشتم، دیدم که خانم ها در مورد رفتار و صحبت های شما اون طوری برداشت می کنند که خودشون هنگام گفتن و انجامش ممکنه اون نظر و منظور رو داشته باشند!!


در این میان بهترین برخورد ها و برداشت ها و رفتار ها رو از خانم هایی دیدم که به خوبی حجاب باطن و ظاهرشون رو رعایت کرده بودند، یعنی بدین گونه که در صحبت ها و رابطه ها کاملا روی حرف و سخن هاشون کنترل دارند و همیشه خیر و نیک ترین منظورها رو دارند و به همین دلیل هم هست احتمالا که از صحبت ها و رفتارهای یه آقا سعی می کنند برداشت های خوبی داشته باشند و قضاوت نکنند.


جالب اینجاست که بانوانی که حجاب ( هردونوع ش ) رو رعایت می کنند در فعالیت های فوق برنامه ی درسی و غیره درسی خیلی راحت تر و خیلی موفق تر از خانم های دیگه شرکت می کنند و حضور موفقی دارند.

به راحتی برقراری ارتباط می کنند، کمک می کنند، کمک می گیرند و به اهداف شخصی و عمومی شون می رسند و بسیار کمتر سوء تفاهمی براشون پیش میاد.

چرا که به خوبی مرزهاشون رو مشخص کردند و روشن است و به دلیل پشتوانه ای که دارند - ایمان به خودشون - تا لب مرز میان و سالم هم بر میگردند.


اما از طرفی خانم هایی که کمتر در نگهداری حجاب هاشون کوشا هستند ( حتی از روی غفلت و ناآگاهی و عادت و ... ) یا بخاطر اعتقاد داشتن به آزادی ها - گاها نامحدود و بدوون چهار چوب - ، بیشتر در ارتباطات عمومی شون دچار مشکل می شوند و قضاوت نادرست می کنند و حتی روی آنها قضاوت نا درست میشه!!

شایدم بخاطر احساس کم بود یه نوع بزرگی است که سعی می کنند یه سری سپرهای دفاعی برای خودشون داشته باشند و اینجاست که باعث میشه که یه جورایی کمتر در روابط عمومی شون با اقایان موفق باشند و با مشکلاتی روبرو شوند یا حتی ناخوداگاه گاها برای دیگران مشکلی یا ناراحتی ای ایجاد می کنند.

این ناراحتی ها ممکنه بخاطر عدم اعتماد به دیگران - بخاطر عدم اعتماد به نفس - و یا نوعی شک به آنها - بخاطر شک به خود-  ایجاد شود، چرا که مرزهای اخلاقی و ظاهری قوی ای ندارند و همیشه ترس از این دارند که شاید کسی از آنها عبور کند و به حریم خصوصی شان وارد شود.

این نوع احساس که ایجاد میشه هم باعث میشه که عجولانه و به اشتباه در مورد دیگران قضاوت و برداشت کنند.


شاید بشه به ظاهر این ضرب المثل اشاره کرد، کافرهمه را به کیش خویش پندار!


خلاصه اینکه تا اینجا که من دیدم این محدودیت حجاب در رفتار و ظاهر خانم ها، با اینکه شاید ظاهرا محدودیت ها و زحمت هایی رو براشون داشته، اما رشد و بالندگی خاص و قشنگی رو به این افرار داده که خیلی بهتر ازدیگران می توانند روابط و افکار خودشون رو مدیریت کنند و این بیشتر به خودشون و اطرافیان شون کمک می کنه و باعث میشه در یک محیط خیلی پاک و با صفا و قشنگ و صمیمی بتوانند با آقایان زندگی کنند و هر دو به راحتی به اهداف خیرشان برسند.


انشاءالله شناخت نسبت که حقیقت حجاب های چندگانه در ما مردان و خانم ها ایجاد بشه، تا همگی بتونیم توی یه محیط پاک و با صفا و صمیمی، به زندگی اجتماعی و دینی مون برسیم.


موضوع مهم و حیاتی شناخت ...

سلام علیکم


اول از همه چیز خدا رو شکر می کنم که دوتا چشم بهم داد با یه عقل تا هرچیزی که شنیدم رو به تنهایی باور نکنم و دنبال پیدا کردن چیزی باشم که به حقیقت نزدیک تره.


از یه جمله شروع می کنم:

برای دوست داشتن بعضی ها باید اون ها رو  شناخت و بعضی ها رو کمتر !

این دوست داشتند رو دوست مداری و دوست دانستن در نظر بگیرید اینجا.


قبلا ها توی ذهنم بود که چطوری میشه که یه نفر میگن چقدر تجربه داره و پخته شده، یا چطوری مثلا میشه افراد رو شناخت ... پاسخ: با قیمت هایی از جمله گذر عمر و رابطه های مختلف گوناگون و گسترده ...


روزگاری است که توی ریز و درشت رابطه هام دنبال این هستم که از شخصیت ها شناخت پیدا کنم و در اصل بیشتر خودم رو بشناسم، چون وقتی آدم خودش و حق و حقوق و اخلاقش رو بشناسه و با شناخت جلو بره مشکل چندانی نخواهد داشت.


یکی از موضوع هایی که باید در شناخت در نظر گرفت رفتار طرف مقابل با نزدیکان و خانواده ی خودشه و سپس دوستان و کسانی که باهاشون در ارتباطه، هست، چراکه چه بخواد و چه نخواد شخصیت و جوهره ی وجودی خودش رو نشون میده.


یک نوع شناخت دیگه هم هست که از افرادی خارج از رده ی سنی خود آدم هست، مثل افرادی که در جامعه و دانشگاه و ... باهاشون بر خورد می کنه، برای شناخت این افراد بهترین و دردست ترین راه تمرکز و دقت روی رفتار و کردارشون با ارباب رجوع و همکارنشون هست.


البته یه نکته ای رو دقت داشته باشید بهش: به قول پدرم، ادم هرچقدر کمتر بدونه راحت تره

اره راحت تره، باور نمی کردم تا وقتی که خوب تجربه ش کردم، آدم وقتی بدونه، ذهنش درگیر میشه، خودش درگیر میشه و شاید گاها شرایط براش سخت بشه و کلی چیزه دیگه!

توجه: این ندانستن و راحتی مساوی با جهل و نادانی و بی خبری نیست.


حالا برگردیم سرصحبت خودمون، چگونگی و کیفیت شناخت افراد.

طبق اولین جمله ای که گفتم، گاها آدم وقتی با دقت به اون چیزایی که گفتم مقداری، فردی رو میشناسه، سه حالت بهش دست میده، اینکه بیشتر بهش علاقه پیدا می کنه و از شخصیت ش خوشش میاد، یا اینکه نصبت بهش احساس ناخوشایندی پیدا می کنه و یا اینکه میبینه واقعا طرف همونی هست که هست و بیشتر و کمتر نمیشه انتظار داشت ازش و فرق چندانی توی احساس، نسبت به فرد، ایجاد نمیشه.


اما اینجا مسئله ی ای که مهمه، احساس نیست، بلکه شناخته که پایه ی رابطه ها و دوستی ها قرار خواهد گرفت و در عین حال بدنه ی آنها رو ایجاد می کنه و ضمانت کننده ی آینده است ...


در درجه اول میشه افراد رو با میزان رازداری، ایمان و اعتقاد قلبی شون و میزانی که خالصانه مایه میذارن شناخت، که در این مورد افراد با توجه به ظرفیت هاشون !! می تونند حتی تا مدت طولانی غیر از آنچه هستند، خود را نشان دهند، اما عمومی ترین راه ها همینه.


بعدش میشه با نزدیک شدن در دوستی و روابط، شخصیت واقعی فرد رو بدون پرده تر دید و اون رو شناخت.


یکی دیگه از راه ها، قرار دادن اون فرد، یا بررسی کردن اخلاق و رفتار فرد، در زمانی است که در شرایط و موقعیت خاصی قرار گرفته، به قدرت یا اعتباری دست پیدا کرده یا حتی موفقیت شخصی ای کسب کرده، این یکی از بهترین راه های شناخت هست که طبیعتا اگر مرحله قبل رو نگذرونده باشید، شاید این مراحل رو نتونید از نزدیک ببینید.

در این شرایط شخص کاملا ذهن ش خارج از این حیطه است که ممکنه کسی دنبال شناخت ش باشه و بخاطر رسیدن به مقام یا قدرت بیشتر، یا تخلیه ی روانی خود یا هرچیزه دیگه، آنچه که درون خودش هست رو نشون میده، حتی شخصیت بزرگ و بلند نظر افراد رو میشه در چنین شرایطی به وضوح دید.


اما در مورد شناخت افراد خارج از محیط دوستی و در محیط اجتماعی و اداری.

گاها پیش میاد که انسان از رفتار خیلی بد و زننده ی افرادی در اجتماع و اداره های مختلف و محیط های آموزش ناراحت و عصبانی میشه، وحتی به راحتی دروغ گویی و سیاست بازی که نوعی دروغ گویی ناپاک هست رو در بین آنها میبینه.


اینجاست که باز با توجه به نکاتی که گفتم میشه این افراد رو مقداری شناخت...چطوری؟ الان میگم

مثلا دید که نه تنها شما، بلکه با دیگران و حتی افرادی سطح بالاتر از شما هم چنین برخوردی می کنند، خوب این نشون میده که شخصیت فرد اون طوری هست و یا میخواد اون طوری باشه و...

یا مثلا دید که وقتی طرف با یکی از بالادستی های خودش در ارتباطه همچنان به دروغ گویی کوچک و بزرگ و عدم راست گویی خودش و چابلوسی ادامه میده ...

یا اینکه این رفتار بد و زننده ش با همکاران خودش و حتی فرزندان خودش هم هست، حتی ممکنه طرف همون طور اشک همکار خودش رو در بیاره، یا نوعی تنگ نظر باشه و بخواد نقش وزیری رو بازی کنه که شاه بخشیده و اون نمی بخشه

مثلا میشه دید که طرف از خدا و خوردن چوب بی صدای خدا برای همکارش بگه، درحالی که شما می خوای همون لحظه همون رو به خودش بگی

یا از نظرهای مثبت، اینکه ببینید واقعا طرف صادقانه داره باهاتون رفتار می کنه و بخاطر شخصیت شماست نه شخص حقوقی شما

و خلاصه کلی چیزه دیگه، که میتونه باعث بشه روی فرد شناخت پیدا کرد


این اصولی که بیان کردم بر پایه ی مقایسه فرد با خودش هست، که یک مقداری شاید وقت زیادی رو بطلبه، اما شناخت خوبی رو به انسان میده که می تونه باهاش تجربه های کوچیک و بزرگی رو در رابطه اش با دیگران، کسب کنه


بخاطر همین هم هست که خدا و اولیاء ش میگن، من عرفه نفس فقد عرفه ربه، هرکسی خودش رو شناخت، پروردگار خودش رو شناخته، چونکه، وقتی انسان بتونه از خودش خارج بشه و از بیرون ( مثل شناخت دیگران که از بیرون خودشون هست) خودش رو بشناسه، نشان از این داره که فرد شخصیت و حقیقت وجودی خودش رو شناخته، و آن حقیقت وجودی هرکس، چیزی نیست جز رب و پروردگار خودش.



امیدوارم ابتدا به خوبی بتونیم خودمون رو بشناسیم تا بعد از آن در شناخت دیگران دچار خود بزرگ بینی و غرور و تکبر و حسد نشیم و خودمون رو در جایگاه قضاوت و حکم دادن قرار ندیم که این تنها کار خدای بزرگ و تواناست.


خدایا شکرت که، اینقدر بهم قدرت دادی که بتونم چند خطی درباره ی چیزی که خودت بهم دادی بنویسم و کسب ش کنم.


خدایا خودت کمک کنه که دچار چیزهایی نشیم که ما رو از شناخت های واقعی باز بداره.

خدایا شکرت، خدایا شکرت، صبر بده، کمک کن در نماز پایدار و قائم باشیم و به راه راست هدایت مون کن تا خوب خودمون و خودت و بنده هات رو بشناسیم.


4.36.22.1>3.12.17.3>6.16.37.33.23.13.2>7.44.23.26.22.15.24.28.13.2>

2.13.37.44.22.17.3>3.32.17.34.14.22.13.12.16.2>8.32.1>3.16.37.44.26.12.16.2

>4.22.12.16.1>8.32.1>7.44.23.26.22.15.24.28.13.2>2.14.14.24.34.14.2

>6.3>9.42.16.12.16.24.3>6.3>.....>2.26.33.1!


تحلیلی روی یک ایمیل به نام: ازدواج یعنی همین.

سلام

امروز ایمیلی خوندم که نوشته بود:

....

شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟
 استاد در جواب گفت: به گندومزار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندومزار، به یاد داشته که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی؟
 شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
 استاد پرسید: چه آوردی؟
 و شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ! هر چه جلو می رفتم، خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندمزار رفتم.
 استاد گفت : عشق یعنی همین!
 شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
 استاد به سخن آمد که: به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!
 شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت.
 استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.
 استاد باز گفت: ازدواج یعنی همین

.....

اما من موافق نیستم!

چرا؟

چونکه، عشق واقعی این نیست که بین همه ی خوشه ها بگردی و نگاه کنی و امتحان کنی تا بتونی پرخوشه ترین رو برای خودت بچینی، آخرش هم به طمع خوشه ای پر بار تر دست خالی بممونی.

عشق واقعی عشقیه که با یک دونه ی گندوم، خوشه خوشه گندم برداشت کنه.

یعنی عشق زاینده ی عشقه، نه اینکه یکباره ایجاد شود و یا باشد و شما برای خود بچینی


ازدواج هم  مثل انتخاب درخت نیست، چرا که بلندی هر درخت بستگی به شخص انتخاب کننده و حتی خود درخت دارد، بلندترین بودن درخت، ملاک خوب ترین بودن و بهترین انتخاب بودن را ندارد

اگر در ازدواج با شناخت کامل پیش برویم، و انتخاب بر اساس معیار های درست باشد، می توانند هر دو درخت تا بی نهایت، باهم، رشد کنند، چراکه می توان حتی از یک نهال کوچک و ضعیف قوی ترین درخت ها را پرورش داد.


نمی دونم چرا ایرانی ها بجای برورش دادن فرهنگ و اعتقادات قوی کشور بافرهنگ و قشنگمون ایران، سعی می کنند با پیچیده کردن و پیچوندن مسائل، ایمیل های قشنگی بسازند، که آخرش باعث ایجاد یک فرهنگه غلطه ... میشه، که هیچ کسی نمی فهمه از کجاها شروع شده و چقدر مضر هست!

مردم کشورم هنوز حتی خود را نشناخته اند چه برسد به هم را ...!

سلام علیکم:


توی خیابون ها توی پست های سایت های مختلف و مخصوصا دانشجویی، حرف هایی می شنوم و میخونم که واقعا خیلی تاسف می خورم.


مردم کشورم روزگاری به آریایی بودن خوب می بالیدند، خدای یکتا را پرستش می کردند و حاکم جهان بودند. حاکمانی که حتی تاریخ شناسان قبل بدون در نظر گرفتن دین و آیین و مسلکشان از بزرگواری آنان با حسادت تمام تعریف می کنند.


حیف که فراموش کردیم از یک خون و گوشت هستیم، فراموش کردیم که فقط این دنیا نیست و فقط ما هستیم که قضاوت می کنیم، و قاضیِ دیگری نیست که عادل تر باشه.

خدا به پیغمبرش میگه ..... تا زمانی که بین شما حکم و قضاوت کنم...... یعنی همه چیز به اینجا ختم نمی شه.


اما حیف مردمان دوست و دشمن خودشون رو به داشتن ریش و انداختن لباس روی شلوار و بستن کروات و قبول نشدن فکر و تفکر و اعتقادات خودشون و صد تا ظاهر بینی پوچ و بی اساس و تادرست تشخیص می دهند.


اینان مردمانی نیستند که کهن ترین تاریخ ها را دارند، قانون مدارانی نیستند که بر سنگ قانون حک می کردند و بر تخته جمشید می کوبیدند.


حیف و صد حیف و افسوس که کشور را سپرده اند به پوچی های محض بی خدا و وجدان و  شدند بازیچه ی افکاری که از خانه ی انکبوت هم سست تر است.


الهی یا ربنا، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ