وجدان آگاه

نوشته های یک وجدان آگاه و چشم بینا در مورد آنجه در اطراف خویش می بیند

وجدان آگاه

نوشته های یک وجدان آگاه و چشم بینا در مورد آنجه در اطراف خویش می بیند

خودی یا غیر خودی

سلام


همین طور که می دونید امروز 13 آبان و روز دانش آموزش و روز مبارزه با استکبار جهانی و روز تسخیر لانه ی جاسوسی بود.


من و منصور کیایی و سید مهدی دزفولی قرار گذاشتیم تا باهم از دروازه دولت باهم توی این مراسم شرکت کنیم.

رفتیم سرقرار و تا میدان هفت تیر پیاده رفتیم بالا و بعدش برگشتیم پایین، این وسط چشم های وجدان آگاه، بی طرفانه قضیه ها رو دید و حالا میخوام یه کوچولو در موردش بنویسم!


در درجه ی اول خیلی متاسف هستم که تلاش های دشمنان ایران و اسلام خیلی بی نتیجه نبوده و در حد کمی تونستند وحدت و یکپارچگی کشور عزیز رو بهم بزنند و این خیلی بده.


مثلا ناراحت شدم وقتی یک گروه نسبتا شلوغی داشتند شعار مرگ برآمریکا و اسرائیل و شعار " تفرقه جدایی سلاح آمریکایی" میدادند و یکی از هم وطن ها گفت : اینا ایرانی نیستند !!!! اصلا متوجه نشدم این حرف یعنی چی آخه، یکی از دوستان همراه هم به شوخی گفت، یعنی اینا لبنانی ها و فلسطینی ها هستن، الانم میرن بهشون نهار میدن و میرن کشورخودشون خونشون! خندیدیم و از کنارش گذشتیم.


از طرف دیگه هم و البته به نظر من شکلیک بی دلیل و غیرلازم تیرهای مشقی به هوا بود که بی خودی شلوغ بازی ایجاد می کرد و میشه این رو حذف کرد از کارهای سطح شهر تا یکم محیط خود به خود آروم تر باشه!!


از طرفی به ذهنم اومد که بگیم به گازهای اشک آور و اینا عطر و گلاب زمیمه کنند تا وقتی درشهر ازش استفاده میشه خوب بود باشه و محیط رو یکم روحانی کنه، تا حداقل خودی ها خیلی ناراحت نشوند!!


از طرفی هی این ور اون ور میدان هفت تیر گفتوگوی تمدن ها صورت می گرفت و بعدش برای اینگه خیلی گفتوگو طول نکشه با مهربونی هرچه تمام تر دیگران رو از اطراف دور می کردند وبی خودی زیادی مهربونی صورت می گرفت و این خاره شاخه گل هایی که دست اون هم وطن ها بود، بی خودی کسانی که تقریبا رد می شدند و می آزرد که به نظر من خوب نبود و باعث ناراحتیم شد.

البته خودم اگر بهره ای میبردم شاید خیلی ناراحت نمی شدم، فوقش یکم لبخند میزدیم با بچه ها دور هم، ولی خوب، یکم باید توی برخورد محترمانه تر بود!!!! حتی وقتی موضوع گفتگوی تمدنی است!


همچنین اولین قسمتی که ما وارد میدان دشم من دوربینم دستم بود و گرفته بودم پایین همین طوری، یهویی اقایی اومد و مکررا ازم کارت شناسایی خواست، منم میگم که از چیز خاصی عکس نگردفتم، بعدم مگه چیه که عکس بگیرم، همراه شون فرمود، از کجا معلوم سوء استفاده نشه و نره روی اینترنت، خندیدم و هنوز دارم می خندم که نذاشتند من فیلم بردارم و حالا فریندفید پر از فیلم هایی ضد آنها شده در حالی که من هم میتونستم فیلم هایی در رابطه با کارهای غیره منطقی آنها شیر کنم!!!

باید یادبگیرند که وقتی در جایی قدرت ندارند قدرت خود را در آن افزای دهند، چون وقتی کسی قبلا قدرتمند شده که نمیشه با این کارها قدرتش رو کم کرد!!!


تازه بهتره که یکم در مورد نوع برخوردها با مجموع مردم صحبت بشه با دوستان تا مثل یه سری شون، خیلی با ادب و بانزاکت وظیفه و کار مهم شون رو انجام بدن  و بی خودی خرابش ننکند و ازش کار و خودشون و دیگران رو کم نکنند.

واقعا برخود بعضی هاشون خیلی خوب بود.


منطقی است که این جمع که اینقدر با این لباس فرم ها احساس قدرت می کنند رو دعوت کنند تا با سلاح های نرم هم دست و پنجه نرم کنند و یاد بگیرند قدرت های نرم، قوی تر از قدرت هاس سخت هستند.


هدف متن بیان یه سری نکات خیلی مهم بود و اینکه خودی و غیر خودی نداریم، باید همه یاد بگیرند انسان هستیم، و به حق و حقوق  و احترام دیگران احترام بگذارند.


امیدوارم اتفاقی توی کشور بیوفته تا این تفرقه و جدایی مردم حل بشه و باز یه کشور قشنگ و یکپارچه و موحد داشته باشیم.





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد